مثل همیشه زیبا بود.
من که من را باید ببرم مسافرت و گردش.
دلم طبیعت بکر میخواهد البته از نوع خنکش-
دلم می خواد الان توی جاده اسالم به خلخال بودم یا امام زاده ابراهیم شمال و یا کوهرنگ چهارمحال و یا جنگلهای فندوق لو اردبیل.
دلم موسیقی زیبای طبیعت را میخواهد
ممنون اقای وفایی.
اینو قبلا خوانده بودم اما واقعیتش اینه که الان وقت مناسبی برای دوباره خواندنش بود... و شاید لازم که واجب...
در جوابتون باید بگم: و من نیز هم...
هما کوچولوی منم خسته است... با چشمانی که چیزی در آن حلقه زده است که نمی دانم چیست ویا برای چیست... گویا پیازی در حال جان باختن است... خدایش بیامرزد...شاید هم نیامرزد... سوزشی دارد...
شاید که دلم پاییزیست... زیرا گلوله ای در گلو خفته دارم...
نمی دانم... خدا داند و بس..
ممنونم قاسم عزیز!نمی دانم چرا ناخود آگاه با خواندن نوشته ات حس نوستالوژی ام گل کرد!!! و یاد این شعر افتادم :
جای من خالیست
جای من در میز سوم در کنار پنجره خالی ست
جای من در درس نقاشی
جای من در جمع کوکب ها
جای من در چشم های دختر خورشید
جای من در لحظه های ناب
جای من در نمره های بیست
. . . " جای من در زندگی خالی ست " . . .
نگین اینارو... پدر من برادر من آخه چرا اینارو می گی؟!! مگه نگفتم یه گلوله توی گلوم گیر کرده خوب می ترکه که... :( منم که حســـــــــــــــــــــــــــــاســــــــــــــــــــ تا همای
مثل همیشه زیبا بود.
من که من را باید ببرم مسافرت و گردش.
دلم طبیعت بکر میخواهد البته از نوع خنکش-
دلم می خواد الان توی جاده اسالم به خلخال بودم یا امام زاده ابراهیم شمال و یا کوهرنگ چهارمحال و یا جنگلهای فندوق لو اردبیل.
دلم موسیقی زیبای طبیعت را میخواهد
آفاق منم میام...
هما :)
ممنون اقای وفایی.
اینو قبلا خوانده بودم اما واقعیتش اینه که الان وقت مناسبی برای دوباره خواندنش بود... و شاید لازم که واجب...
در جوابتون باید بگم: و من نیز هم...
هما کوچولوی منم خسته است... با چشمانی که چیزی در آن حلقه زده است که نمی دانم چیست ویا برای چیست... گویا پیازی در حال جان باختن است... خدایش بیامرزد...شاید هم نیامرزد... سوزشی دارد...
شاید که دلم پاییزیست... زیرا گلوله ای در گلو خفته دارم...
نمی دانم... خدا داند و بس..
ممنونم قاسم عزیز!نمی دانم چرا ناخود آگاه با خواندن نوشته ات حس نوستالوژی ام گل کرد!!! و یاد این شعر افتادم :
جای من خالیست
جای من در میز سوم در کنار پنجره خالی ست
جای من در درس نقاشی
جای من در جمع کوکب ها
جای من در چشم های دختر خورشید
جای من در لحظه های ناب
جای من در نمره های بیست
. . . " جای من در زندگی خالی ست " . . .
نگین اینارو... پدر من برادر من آخه چرا اینارو می گی؟!! مگه نگفتم یه گلوله توی گلوم گیر کرده خوب می ترکه که... :(
منم که حســـــــــــــــــــــــــــــاســــــــــــــــــــ
تا همای